سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
دارایی با هزینه کردن کاهش می یابد و دانش با دهش فزونی می گیرد . [امام علی علیه السلام]
اتاق گفتگو

  نویسنده: محسن خطیبی  
 

جمعه هم که کنکوره. چند ماه اومدیم نوشتیم 5 ماه مونده , 3 ماه مونده ,1 ماه ! ولی باز آدم نشدیم!

کنکور هم رسید فقط امید وارم طبق پیش بینی خودم همین حدود های 30 هزار بیارم.

با یکه از دوستام با هم کارت گرفتیم ثبت نام و همه چی با هم ولی شماره صندلی هامو 80 تا فاصله داره!

زنگ زدم بهش می گم شماره کارتت چنده؟ میگه یک میلیون و سیصد و .....

گفتم چه خبره؟ به ریاله حتما :دی

بعد از کنکور میام بهت می گم چه جوری خراب کردم(وبلاگمو می گم)

خسته شدم , باید یه کاری بکنم کارگر های خونمون هم 2-3 روز دیگه تموم میشن و من راحت میشم یعنی دقیقا تا کنکور! یعنی اینکه به ما درس خوندن نیومده

می دونی(با وبلاگم هستم) شاید دیگه اینجا کمتر بیام برم یه جای غریبه و دور اخه اینجا نمی تونم با هات راحت حرف بزنم اخه بعضی رفیق هام و فامیل میان اینجا حرف های منو یواشکی می خونن.

منم اصلا خوشم نمیاد.

امروز روز خسته کننده ی بود فردا صبح کلاس دارم.

بعد از کنکور میام پیشت . کلی باهات حرف دارم. رفتم لالا =;


 
   
پنج شنبه 89 تیر 24 ساعت 10:33 عصر

  نویسنده: محسن خطیبی  
 

کبریت میکشم

و شب ترین اتاق را

نشان پنجره ها 

می دهم

روی آینه

شبحی از نام تو 

برق میزند

-به رنگ لب هایت-

دست می کشم

دیوارها 

خوابند

و صدای رفتهی نفس هایت

روی کاغذ دیواری,

جا مانده است

کبریت می کشم

مچاله ترین یادگارها

زیر پاهایم

فریاد می شوند ...  


 
   
پنج شنبه 89 تیر 24 ساعت 10:33 عصر

  نویسنده: محسن خطیبی  
 

من یاد گرفته ام ...

دوست داشتن دلیل نمی خواهد ... "

ولی نمی دانم چرا ...

خیلی ها ...

و حتی خیلی های دیگر ...

می گویند :

"  این روز ها ...

دوست داشتن

دلیل می خواهد ...   "

و پشت یک سلام و لبخندی ساده ...

دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده ...

دنبال  گودالی از تعفن می گردند ...

 

چیزی به تو نمی دهم بلکه تورا در عشق خویش سهیم میسازم
پس چیزی از دست نمی دهم آنچه را که دارم هنوز در اختیار دارم
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
تا رها شوم از روزمرگی ها

 

سلام ای مرگ بگیر جانم را
چرا؟ چون تنها گذاشت یار مرا
سلام ای مرگ بگیر جانم تا بخوابم آسوده خیال
تا بخندد آن کسی که کُشت مرا


 
   
پنج شنبه 89 تیر 24 ساعت 10:33 عصر

  نویسنده: محسن خطیبی  
  سلام دوست های عزیز خوبی؟

آدم نمیشم دیگه. راست میگم خوب .

تو این مدت خیلی بلا سرم اومد درس رو هم که بیخیال من نمی تونم بخونم فکر می کنم با اطلاعات عمومی که دارم یه چیزی حدود 30 هزار تو کنکور بیارم. و اگه تبریز قبول نشم احتمال زیاد برم سربازی شاید اونجا ادم بشم.

ماه گذشته دو تا از سایت هام فیلتر شدن  dozgon.com va bo2cd.com برام خیلی گرون تموم شد اخه در امدم از اونجا بود و کلی برنامه هام ریخت به هم و خیلی بد شد.

یه سایت جدید هم با دوستان زدیم   mytabriz.net  واسه دل خودم ولی یه سری همشهری نما !  عصاب آدم خراب میکنن این سایت جدید هم فقط برامون خرج داره از همین از دوستمون qartal که وقت زیادی رو این سایت صرف کرده تشکر می کنم ولی احتمالا چند روز آینده مجبور بشیم سایت رو ببندیم!

خونمون هم کارگار داشتیم تو این یک ماه حسابی خسته شدیم هنوزم تموم نشده

مطلب آینده یه چیز خیلی متفاوت حتما می نویسم . این نوشته رو الکی نوشتم تا یه چیزی نوشته باشیم

بازم بیا پیشم



 
   
پنج شنبه 89 تیر 24 ساعت 10:33 عصر

  نویسنده: محسن خطیبی  
 

دلم واسه خودم تنگ شده

واسه “من” بودنم
واسه روز قبل دچار شدنم
واسه یه جای ساکت وآروم
اونقدری آروم که گوشام از سکوتش درد بگیره
دلم میخواد این ذهن؛دیگه به چیزی فکر نکنه
حتی به خود ،خود هیچی هم فکر نکنه
چقدردلم میخواد ذهنم یه خمیازه بکشه
خستگیش دربره،بشه آروم مثل یه دریا
ساکت و مواج؛با عمق و لایتناهی
اون یه آرامش میخواد شاید نه همیشگی ولی مطمئن
ولی اینو میدونم تو هم بدون شاید اون روز نیاد
چون دریغ از دقایقی که بی یاد تو سپری میشود
*****

بقیه در ادامه مطلب...


 
   
پنج شنبه 89 تیر 24 ساعت 10:33 عصر

   1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  بابا بی خیالی طی کنید
نمی دونم
می نویسم,پس هستم.
یک اتفاق میکشم!
[عناوین آرشیوشده]
 
پارسی بلاگ

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل

17991: کل بازدید

2 :بازدید امروز

2 :بازدید دیروز

 RSS 

 
فهرست موضوعی
 
آرشیو
 
درباره خودم
اتاق گفتگو
محسن خطیبی
گفتگو در مورد مشکلات زندگی
 
لوگوی خودم
اتاق گفتگو
 
عکس رفقام
 
رفقام
 
 
 
اشتراک